آدرینآدرین، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

آدرین , پسر باهوش و هنرمند مامان

باب اسفنجى

عشقم امروز صبح كارتون بابا اسفنجى را داشتى ميديدى و بعد رفتى تو اتاقت و ٥ دقيقه بعد با اين نقاشى اومدى  بيرون عشق هنرمند من بهت افتخار ميكنم باهوشكم     ...
15 مرداد 1395

مادر كه ميشوى

  ‌ مادر که میشوی ، نمیدانم از کجا ، کی ، چطور اینهمه تغییر ، اینهمه صــــبر ، اینهمه عشق .. مادر که میشوی همه چیز به یکباره خودش را تمام قد به تو نشان میدهد و تو دیگر خود قبل نیستی که نیستی  اما تو را که نگاه میکنم تویی که آرام جانم هستی ، تویی که تمام وجود من هستی، تمام وجودم سرشار از خنده های بی دلیل و با دلیل تو میشود 🙏🏻خدایم را صدها بار بیشتر شاکرم که از ابتدای خلقتم طعم تمام آنچه خوش میداری را به کامم شیرین کرده🙏🏻 🙏🏻ای ،سلامت و لبریز از وجود خودت ،ای مهربان‌ترین مهربانان ، یگانه خدايم🙏🏻 🌷مادر که باشی مهربان تر می شوی،🌷 دلت حتی برای مورچه های کنار دیوار هم می لرزد.مبادا پا رویشان بگذاری....
23 خرداد 1395

پسر رباتيك مامان🤖🤖

  شما تازگى دايما دارى با لگو بازى ميكنى و تو اين كار خيلى حرفه اى شدى جيگر مامان ، خوشحالم كه اينقدر باهوشى خودت ميگى دليلش اينه كه تو روباتيك بهتر از من هستى ، دوست دارم يه دنيا      خ ...
18 خرداد 1395

همه كس من تويى نقاش كوچولو

  قد و وزن امروز تو  قد ١١٦، وزن ٢٢ كيلو 💞برای فرزندم💞 💜وقتی بزرگ می شوی دیگر خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای می خوانند دست تکان دهی. 💙خجالت می کشی دلت شور بزند برای جوجه قمری هایی که مادرشان بر نگشته، فکر می کنی آبرویت می رود اگر یک روز مردم ( همان هایی که خیلی بزرگ شده اند ) دل شوره های قلبت را ببینند و به تو بخندند. 💚وقتی بزرگ می شوی دیگر نمی ترسی که نکند فردا صبح خورشید نیاید،حتی دلت نمی خواهد پشت کوه ها سرک بکشی و خانه خورشید را از نزدیک ببینی! 💛دیگر دعا نمی کنی برای آسمان که دلش گرفته،حتی آرزو نمی کنی کاش قدت می رسید و اشکهای آسمان را پاک می کردی! ...
3 اسفند 1394

تولد ٥ سالگى مبارك

ماه تولد تو کدوم ماه قشنگه؟ لباسی که طبیعت تنش کرده چه رنگه؟ الا کلنگ و بارون یک و دو سه کجایی؟ به دنیا آمدی در پاییز تن طلایی یکی نشسته بود و دنیارو رنگ می کرد رنگای شادو روشن خیلی قشنگ می زد باد میومد رو شاخه می خوند و هی می خندید برگای زردو خوشگل روی سرت می رقصید خبر دادن به مردم کلاغا با قار و قار گفتن که اومدی تو , همه شدن خبردار درختای خیابون,جیباشونو تکوندن اسکناسای زردو روی سرت پاشوندن آقای باد،با هوهو ,پولارو پارو می کرد سوت می زدو کوچه رو,یکسره جارو می کرد تو اومدی به دنیا در ماه سرد آذر کردی دلارو روشن ، براى ما گل پسر راستی که خوش به حالت آدرين دلربا ماه...
13 آذر 1394

First day of school

  اين عكسهاى روز اول مدرسه است ببخشيد مامانى جون يك كم دير شد تا عكس ها را بذارم تو سايتت سرم خيلى شلوغ پلوغ بوده تو عاشق مدرسه هستى و خيلى بهت خوش ميگذره ، بهترين چيزش اينه كهتو كلاستون فقط ٨ نفرين و خانومتون فرصت اينو داره كه درست به همه رسيدگى كنه ، ما هم مدرسه ميرفتيم شما هم مدرسه ميرى ، خدا رو شكر ميكنم كه اينجاييم و مدرسهخوبى گيرت اومده و معلم مهربون در ضمن تو كلاستون ٥ تا پسرين ٣ تا دختر كه دوست صميمي تو الان يكى از دخترهاست كه غذاتونو با هم ميخورين و با هم بازى ميكنين   اينم ريختت وقتى باسرويس برگشتى خونه       ...
28 مهر 1394

تو عشق منى هنرمندم

  سلام عشقم يك مدتى سرم بابت امتحان ها و كارها خيلى شلوغ بود نتونستم سايتتو آپديت كنم ، اما خدا رو شكر با خوبى تموم شد و حالا دوباره امروز اينجام ، اين نقاشى رو امروز كشيدى تا از روش كاردستى درست كنى اما چون درست كردن موتور برات سخت بود فقط ماشين را كاردستى كردى در ضمن همه هنر خودته عشق من در ضمن اسمتم خودت نوشتي بالاى كاردستى      ...
21 مرداد 1394