آدرینآدرین، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

آدرین , پسر باهوش و هنرمند مامان

آدرین و فاطمه

سلام عشق مامانی تو همسایگی خونمون یک دختر کوچولو هست که دیگه الان 6 ماهشه تو خیلی دوسش داری و وسایل سیسمونی تو (روروئک - صندلی ها - کالسکه - کریر )دادیم به اون ذیروز هم که با هم رفته بودیم بیرون تو براش یک لباس خریدی و به همه گفتی داری برای خواهرت میخری . تو عزیز مهربون مامانتی و من بهت افتخار میکنم عشق من . این عکس با لباسی است که تو برای فاطمه خریدی عشق من. ...
2 مرداد 1393

Adrin's paintings today

  سلام عشقم اين نقاشي ها رو امروز كشيدي با خاله اي به نظر من كه خيلي قشنكن بوسسسسس، قبلا هن نقاشي كشيدي اما اينها اولين نقاشي ها تو اين سايت است، هميشه موفق باشي نفسم   ...
2 تير 1393

دوچرخە اقا ادرين

  سلام عشق مامانی  چند روز پیش من و تو و بابایی رفتبم با هم دوچرخە برات خریدیم و تو روز اول کاملا یاد گرفتی که چیکار باید بکنی باهاش و خودتو کنترل کنی از دوچرخت که انتخاب خودته خیلی راضی هستی و دوسش داری خدا رو شکر امیدوارم که همیشە بشە همه آرزوهات رو بر آورده کنم عشق مامان     ...
2 تير 1393

آغاز سال 1393

سلام به عشق مامان امسال برای عید تصمیم گرفتیم که با همه سالهای قبل متفاوت باشیم و به همین دلیل رفتیم با مامانا و خاله گلایل یک سفر به شهرکرد تا عید را با غریبه ها و به مدل اونها جشن بگیریم بابا آرشام هم موند پیش بابا داریوش چون اون هنوز مریضه و تو تخت میمونه ... با اتوبوس روز 28 اسفند راه افتادیم و عصری رسیدیم به شهرکرد اونجا هم 3 روز بودیم و کل شهر و جاهای دیدنی اون را دیدیم شهر خوب . مردم خوب و مناظر قشنگ و در ضمن تو هتل پارسیان  بودیم و من و تو با هم یک اتاق داشتیم و مامانا این ها هم روبرومون بودن تو سفر تو یم دوست پیدا کردی که از تو 9 ماه کوچکتر بود و اسمش هم مانلی بود (دختر لیدر تور)‌ و به همین دلیل به تو هم خیل...
5 فروردين 1393

یک شب خوب در شهربازی

سلام قشنگم دو شب پیش من و تو با بابایی  و عمو مازیار رفتیم کلبه اسرار آمیز در پارک ارم و خیلی به شما خوش گذشت متاسفانه از اونجا که بابا میخواست ما رو سورپرایز کنه من دوربین همراهم نیاوردم وفقط چند تا عکس از گالری همون جا داریم ... بعد ار اونجا هم رفتیم خونه مامان ملی که همه فامیل اونجا جمع بودن و بعد هم رفتیم خونه خاله لادن ....َ ...
4 اسفند 1392

Your First Christmass

عزیزترینم دوروز پیش اولین کریسمس را با هم جشن گرفتیم درحت خریدیم و سانتا هم برای تو هدیه آورد تو از اون بک ماشین خاک بردار خواسته بودی و همونیو کخ خواسته بودی با همون رنگ هدیه گرفتی البته از من و مامانا و خاله گلایل هم یک سری کادو گرفتی که خیلی خیلی بابتشون خوشحالی کردی . امیدوارم که همیشه بتونم اون دل مهربونتو شاد کنم عشقم . .   ...
6 دی 1392

پسری سه ساله شد

عسلی مامان بالاخره سه ساله شدی . چون تولدت وسط هفته بود یک تولد کوچولو داشتیم که فقط خودامون بودیم   اما کلی کادو گرفتی عشقم..... کیکت باب  اسفنجی بود و خیلی دوست داشتی ...من مامانا بابا خاله گلایل و دایی مازیار دوست خاله گلایل هم تولدت بودیم... امیدوارم که 100 سال با شادی زندگی کنی   ...
15 آذر 1392

فشم با بابا دایا و عمو مازی

سلام عشق من  آخر هفته پیش مثل بیشتر آخر هفته ها رفتیم خونه بابا داریوش عمو مازیار از کیش اومده بود و ما و بابا دایا و عمه ناهید اینها همگی با هم  رفتیم فشم رستوران پارمیس و به تو خیلی خوش گذشت چون تو عاشق دورهم بودن و  رستوران رفتنی چند ساعتی همه با هم اونجا بودیم و بعد برگشتیم . ولی چون معلوم نیست دفعه دیگه که عموت باز وقت کنه بیاد که همگی دور هم جمع شیم رفت تا بعدها......   ...
29 مهر 1392

آدرین در باغ وحش

سلام جیگرم 5 شنبه  پیش من و تو و بابایی 3 تایی با هم رفتیم باغ وحش ارم به شما که خیلی خوش گذشت و دایم میگی که دوباره بریم بعد از اونجا هم رفتیم خونه بابا داریوش و عمو آرش پسر عمه ناهیدم اونجا بود کلا کلی کیف کردی و لذت بردی امیدوارم که همیشه تو زندگیت خوشحال باشی و ما بتونیم هر چی که میخواهی رو برات فراهم کنیم .   راستی اونجا یک عکاسی بود که عکسهای بانمک مینداخت و تو هم رفتی و یک عکس انداختی با لباس کابوی خیلی خیلی بانمک بود عسلم . میدونی که عاشقتم ...... ...
9 مهر 1392