آدرینآدرین، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

آدرین , پسر باهوش و هنرمند مامان

از اولین روز تا به امروز

1390/2/27 1:08
نویسنده : مامان شقایق
429 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

 آدرین کوچولوی ما در روز 11 آذر 1389 ساعت 2:45 صبح در بیمارستان میلاد تهران دنیا اومد . خوشگل مامان وقتی دنیا اومد2350 گرم وزن و 45 سانت قدش بود .از اونجایی که خیلی ریزه بود 40 روز اولو ما رفتیم خونه مادربزرگه که مامان خودم باشه .وقتی که برگشتیم خونه آدرینی قدش 53 سانت و وزنش هم 4 کیلو شده بود و امروز هم که من این بلاگ را براش شروع کردم 4.5 کیلو است و قدشم 58 سانت شده .

 پسرم دستاشو کشف کرده و هی نگاشون میکنه یا میبره طرف دهنش و خندیدنم داره یاد میگیره کم کم .....

بیمارستان میلاد

روز 3 زندگی

15 روزگی

یک ماهگی

45 روزگی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

خاله مینو
7 بهمن 89 17:14
عزیزم کار قشنگی کردی ، امیدوارم در کمال صحت و سلامت بزرگش کنید. با عشق
مریم ح
7 بهمن 89 18:17
هزار هزار ماشاالله، اینجوری خبر های جدید دختر کوچولو رو داغ داع میبینم
ریحانه
7 بهمن 89 19:33
kheili naz shodeh mashalah.... ishala hamishe salamat bashe va labesh khandoon. cheghadr kare bahali kardi. che hali mikoneh vaghti bozorg she va ina ro bebineh khodesh. edame bede azizam
دفتر ریاست جمهوری
8 بهمن 89 23:55
با کمال تشکر از پدید آورنده این وبلاگ و همچنین تبریک فراوان خانم این 81000 تومان مبلغ یارانه ایشون رو خودمون بخوریم یا تشریف میارید بگیرید خلاصه سریعتر اقدام کنید بچه های دفتر همشون میگن همسایه ماست بدید ما تحویلشون میدیم راستی به همین مناسبت 50 لیتر بنزین حمایتی با همون نرخ مصوب 100 تومان هم به شما اهدا میشود ما می توانیم والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته
مریم ح
9 بهمن 89 23:17
ببخشید، من نمیدونم چرا من اشتباهی تایپ کرده بودم دختر!!!
دایی
14 بهمن 89 20:32
خوشبختی یعنی اینکه خدا آنقدر عزیزت کنه که وجودت آرامبخش دیگری باشه ........ تبریک میگم سعادت گرچه بیرنگ است ارادت همچنان باقیست لحظه هایت آرام
؟
16 بهمن 89 0:16
عجبا ........ اگه این نظرات خونده میشه از طرف صابخونه یه جوابی داده بشه حداقل دوستان ببینند که نوشته هاشون خونده شده به نظرم دایی جون خیلی قشنگ نوشته جا داره یه تشکری هم از نهاد ریاست جمهوری داشته باشم
Fahime
16 بهمن 89 0:17
I love him so much because he is Ata's grandson and my blood relative, I hope one day I get to see him not just his pictures. Lots of kisses to Adrin ma Khale Fahime
مامان شقايق
16 بهمن 89 9:33
من نميدونستم كه ميتونم خودم هم اين پايين نظر بدم از همه دوستان ممنون كه با محبتاشون لطف ميكنن به سايت پسري سر ميزنن
mamane amir ali
27 بهمن 89 19:34
omidvaram khoshbakht beshe zood bozorg mishe.andaze axato kam kon ta beshe zood did . mersi
بقال سر کوچه
12 اسفند 89 18:28
این بچه رو هم که سرماخوروندی بهش رانی بده با نی بخوره زود خوب بشه
gelayol
5 اردیبهشت 90 13:54
dooset daram niiniye naze man